استاد عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت دعوت واصلاح در ادامه‌ی سفر به استان کردستان، شامگاه چهارشنبه ٢٨ تیرماه با اعضای جماعت در سقز دیدار و گفت‌وگو کرد و کارکردهای جماعت را مثبت ارزیابی نمود.

بنا به گزارش اصلاح‌وب در این دیدار استاد پیرانی ضمن تأکید اهمیت دیدار برادران و خواهران ایمانی گفت: ما از یاران پیامبر بسی محتاجتر به دیدار و گفت‌وگو با یکدیگر هستیم. ایشان در هنگام دیدار و ملاقات خطاب به همدیگر می‌گفتند: «اجلس بنا نؤمن ساعة»؛ بیا تا ساعتی با همدیگر ایمانمان را تجدید کنیم. وی افزود: امام محمّد عبده از شاگردان سیدجمال‌الدین درباب همراهی آگاهانه با بیداری اسلامی و نقش مقتدایش در ضمن تعبیری زیبا، چنین می‌گوید: «إنّ والدي أعطاني حياة يشاركني فيها علي ومحروس وسيد جمال الدين أعطاني حياة أشارك بها محمدا صلي الله عليه وسلم وإبراهيم وموسى وعيسى و الأولياء والقديسين.» پدرم به من حیاتی بخشیدە است که در آن با علی و محروس شریک هستم ولی سید جمال‌الدین به من حیاتی عطا نمود که با آن با محمد، ابراهیم، موسی و عیسی و اولیای خدا و قدیسان الهی مشارکت می‌جویم. محمد عبده با همراهی با فردی از تبار صالحان زمان خویش با پیامبران با عظمت الهی ارتباط پیدا می‌کند، انبیایی که میلادشان، خیر بوده است. تفاوت بسیاری میان تولد پیامبران، اولیای الهی و ملائک با تولد شیاطین و نیروهای شر وجود دارد.

وی در ادامه به نعمت حیات اشاره کرد و گفت: خداوند -جل جلاله- به ما یک بار نعمت حیات عنایت فرموده است، اینکه ما چگونه از این نعمت بی‌بدیل استفادە می‌کنیم و در چه مسیری آنرا هزینه می‌کنیم به اراده‌ی ما و لطف خداوند متعال ارتباط دارد. پاره‌ای از انسان‌ها حیاتشان چنان است که بشریت انتظار تولد ایشان را می‌کشد. خداوند متعال درباب تولد این انسان‌های برگزیده یا از زبان خودشان یا با بیانی دیگر یاد می‌کند؛ آنجا که می‌فرماید: «وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» (مریم: ١٥) و یا می‌فرماید: «وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» ﴿مريم: ٣٣﴾ و بر من در روزی که زادم و در روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته شوم درود باد.

وی در ادامه‌ی سخنانش به عنصر امید در زندگی اشاره و تعیین هدف و جدیت در رسیدن به آن و استفاده از اسباب و وسایل دستیابی آن را مهمّ ارزیابی کرد و افزود: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «وتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا» ﴿آل عمران: ١٤٠﴾ پارەای از علما بر این باورند که این آیه قاعده‌ای درباب امید است. اگر فرد یا جماعتی بنا به مسؤولیت خویش عمل نکند و از امکانات موجود در راستای بهبود وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب ناموجود تلاش نکند، خداوند متعال با قانون دیگری با وی تعامل می‌نماید و «وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم» ﴿محمد: ٣٨﴾ و اگر روی بگردانید قومی غیر شما را جانشین شما می‌سازد، آنگاه آنان مانند شما نخواهند بود. راضی شدن به وضعیت موجود قطعاً مورد تأیید خداوند متعال نیست و خداوند در قرآن می‌فرماید: «لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ» ﴿المدثر: ٣٧﴾ برای هر کس از شما که خواهد [در راه حق و ایمان‌] پیشتر آید، یا بازپس ماند.

استاد پیرانی در ادامه‌ی سخنانش بر لزوم جامعه‌شناسی و شناخت بیشتر جامعه به‌وسیله افراد جماعت تأکید نمود و مشخص نمودن جامعه‌ی هدف را امری ضروری جهت تمایز جماعت از دیگران دانست و آنرا لازمه‌ی موفقیت بیشتر دانست. وی ضمن انتقاد از جماعت متبوع خویش گفت: اشکالی که در کار ما وجود دارد این است که ما به‌صورتی عام کار می‌کنیم و جامعه‌ی هدف خود را مشخص نمی‌کنیم. وی ابراز عقیده کرد که به‌دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودن و تلاش‌ها را در این جهت معطوف نمودن توسط بخشی از بیداری اسلامی در مقطعی از زمان امری نادرست بود و بیشتر سیاسی‌نمودن دین بود و دین را در قالب سیاست مطرح کردن است. وی به‌جای تلاش معطوف به قدرت سیاسی و تشکیل حکومت اسلامی بر فرایند «ملّت‌سازی» تأکید نمود و گفت: کافی نیست در شهر سقز ما ده هزار عضو داشته باشیم درحالیکه این شهر بیش از یکصد هزار نفر جمعیت دارد که بیشتر آنان جماعت را نشناسند. کافی نیست که ما محافل خصوصی داشته باشیم ولی جامعه از ما خبری نداشته و ما را نشناسند.  وی تأکید کرد که وقتی بودگی ما ارزشمند است که جامعه ما را بشناسد و ما هم شناخت متقابلی از جامعه‌ی خویش داشته باشیم و با آن تعاملی نیکو داشته و پیام خود را به آن منتقل نماییم. وی علت عمده‌ی شکست جماعت اخوان مصر را جامعه‌ناشناسی آنان و عدم جامعه‌سازیشان دانست. 

استاد پیرانی به اقتفای عبدالرحمن کواکبی بر خوی «استبدادگری» و دیکتاتوری که در فرد انسانی وجود دارد، انگشت نهاد و علاوه بر آن خوی «مالکیت‌طلبی» حقیقت(طبائع الاستملاک) و «تمامیت‌خواهی» و در اختیار قرار گرفتن ثروتهای مادی و معنوی و ازجمله آزادی انسان‌های دیگر را در کنار طبائع الاستبداد نکوهش نمود. وی به خوی دیگر مسلمانان تحت عنوان «عادت مصرف‌زدگی» اشاره کرد و تأکید کرد که ما نسبت به سایرین بسیار عقب‌مانده هستیم و از تولید علم، صنعت و فناوری بهره‌ی چندانی نداریم و شاید اوج افتخار ما در این است که از فراورده‌های دیگران، استفاده می‌کنیم. افزون بر سه خوی ناپسند «استبداد»، «تمامیت‌خواهی» و «مصرف‌زدگی»، سه ویژگی «توهّم»، «فقر» و «ضعف و ناتوانی» ویژگی‌های ششگانه‌ی کشورهای مسلمان‌نشین‌اند.   

دبیرکل جماعت بر «جهاد مدنی» تأکید نمود و افراد جماعت را به قبول مسؤولیت در راستای ایفای خدمت به خلق فرا خواند و علت مسؤولیت‌ناپذیری را عدم اعتماد به‌نفس دانست. وی ارزش جماعت را همسان ارزش عفّت، دینداری، اخلاق و معنویت دانست و گفت که ارزش جماعت به میزان ارزش‌های پیشگفته است و اگر حفظ ارزش‌های بنیادین مهم‌اند، پس مسؤولیت‌پذیری در جماعت نیز بسان یک عبادت بزرگ، ارزشمند است. اگر بر این باور باشیم که جماعت دارای اهداف و برنامه‌های صحیح در جهت خدمت به خلق و عبادت خالق است، پس بر مسلمان ملتزم واجب است که همراه جماعت باشد، مگر اینکه با جماعت دیگری آشنا شود که از هر جهت از این جماعت بهتر باشد. وی تقویت جماعت را تقویت خویشتن دانست و همکاری مؤثر و جدی را در این راستا، مهم ارزیابی نمود. 

استاد پیرانی درباب تأثیرگذاری جماعت بر جامعه‌ی ایرانی افزود: من معتقدم که جماعت توانسته است در کشورمان، خلأ یا خلأهایی را پر کند و فرهنگ‌سازی نماید. به‌عنوان نمونه مجله‌ی نواندیشی «اندیشه‌ی اصلاح»، که ماحصل زحمات چند تن بود. می‌شد این ماهنامه را به اخبار اهل سنت یا جماعت اختصاص دهیم- که هر دو با ارزش‌اند- اما جماعت تشخیص می‌دهد که ما به درد دگرناپذیری مبتلا هستیم و باید با وجود تفاوت، با همدیگر تفاهم داشته باشیم. هرچند در چهل سال گذشته، تلاش‌هایی در قالب برگزاری همایش‌ها و... برای ایجاد وحدت، صورت گرفته است؛ ولی به‌علت دگرناپذیربودن خود مجریان، شاهد کمترین توفیقی در جهت ایجاد وحدت میان شیعه و سنی در ایران بوده‌ایم؛ لذا در این مجله با تشریک مساعی نواندیشان و متفکران شیعی و سنی به مقوله‌های دگرپذیری و پرهیز از خشونت که از مسائل ضروری برای جامعه‌ی ما هستند، پرداخته می‌شود و این تلاش نقطه‌عطفی در ایجاد گفتمان دگرپذیری و نفی خشونت در جاهای دیگر می‌شود و این امر، همان فرهنگ‌سازی است که جماعت، از طریق اندیشه اصلاح مطرح نمود. تأسیس مساجد ویژه‌ی اهل سنت در تهران نیز نمونه‌ی دیگری از فرهنگ‌سازی است که به‌وسیله‌ی جماعت انجام شده است.

دبیرکل جماعت ضمن اقرار به خطاهای انسانی و لزوم نقد برنامه‌ها و کارهای جماعت از سوی افکار عمومی، از پاره‌ای از نقدهای غیرمنصفانه و غیر منطقی که بر جماعت وارد می‌شود، انتقاد نمود و گفت: با همه‌ی اینها، جماعت چاره‌ای جز شرح صدر و فراخی سینه نسبت به دیگران ندارد و نه تنها نقد بلکه اتهام را نیز باید تحمل نماید و بداند که اینها دردهای جامعه‌ی ما هستند. مردم ما دچار نوعی ثنویت در تعامل با قدرت و حاکمیت‌اند؛ یا باید اجیر حکومت بود یا علیه حکومت. بسیاری بر این پندارند که گزینه‌ی سومی وجود ندارد. جماعت با پرهیز از انفعال و سرخوردگی و دوری از افراط و زیاده‌روی، خط سومی در راستای تعامل اهل سنت با حاکمیت است. بر این باوریم همیشه برای حل یک مشکل یک راه وجود ندارد، بلکه راهکارهای مختلفی برای آن متصور است. جماعت از ابتدای حضور خویش متوجه این شد که جامعه‌ی ما دارای تنوع دینی و مذهبی است، تنگ‌نظری و پاره‌ای عقدگشایی‌های تاریخی نیز وجود دارد و جماعت باید از این امور مصون باشد تا بتواند فضاسازی کند. 

استاد پیرانی در پایان سخنانش، ضمن اذعان به وجود ضعف‌های بشری در جماعت و فرانقد نبودن آن، آنرا با همه‌ی موانعی که بر سر راهش قرار دارد، تجربه‌ای نسبتاً موفق ارزیابی نمود که توانسته در جهت تلطیف فضا در پاره‌ای از امور، فرهنگ‌سازی نماید و نشان دهد که با این نوع ادبیات هم می‌توان کار کرد و از مسؤولان امر نیز انتقاد نمود و در جهت رفع نابسامانی‌ها درحد توان تلاش نمود، هرچند مشکلات فراوانی در مسیر اصلاح وجود دارد و تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله‌، کم نیست.